بیوگرافی علی سلطانی + عکس
۴ امتیاز ۴ رای
alisoltani biography irnab ir بیوگرافی علی سلطانی + عکس

بیوگرافی علی سلطانی

بیوگرافی علی سلطانی + عکس

 

بیوگرافی و زندگینامه علی سلطانی از زبان خودش: بسم رَب .نویسنده، فیلمنامه نویس .مهندس مکانیک

برای مشاهده داستان های این نویسنده، روی داستان های علی  سلطانی کلیک کنید.

 

عکس های علی سلطانی نویسنده و شاعر

5927cac5348f3 alisoltani biography irnab ir بیوگرافی علی سلطانی + عکس

عکس علی سلطانی

5927cacb5fa0c alisoltani biography irnab ir بیوگرافی علی سلطانی + عکس

علی سلطانی نویسنده,علی سلطانی شاعر

5927cad21c96a alisoltani biography irnab ir بیوگرافی علی سلطانی + عکس

علی سلطانی و همسرش

5927cada8fdef alisoltani biography irnab ir بیوگرافی علی سلطانی + عکس

زندگینامه علی سلطانی,بیوگرافی علی سلطانی

5927cae120656 alisoltani biography irnab ir بیوگرافی علی سلطانی + عکس

علی سلطانی ویکی پدیا

5927cae7a5f1a alisoltani biography irnab ir بیوگرافی علی سلطانی + عکس

علی سلطانی کیست,ali soltani

 

یک داستان از علی سلطانی

” عادت کرده بود قبل از خواب برایش شعر بخوانم، یکجوری عادت کرده بود که تا نمیخواندم خوابش نمیبرد
یادم هست یک شب داشتم از مسافرت بر میگشتم که تلفن همراهم خاموش شد و یک مسیر طولانی هیچ گونه دسترسی به تلفن نداشتم.
خلاصه پنج صبح بود که رسیدم خانه و تا گوشی را روشن کردم….
دیدم هر پنج دقیقه یک بار پیام داده که:
“من خوابم نمیبره، شعر لدفا”
آخرین پیامش هم برای دو دقیقه پیش بود…اشکم بی اختیار روی گونه لم داد…دلم میخواست آن لحظه بغلش کنم ..آن چنان که کل شهر توان جدا کردنمان را نداشته باشند…
.
عزیزم نمیدانم باز هم بیدار میمانی یا نه! نمیدانم باز هم بی خواب میشوی یا نه!

فقط راستش را اگر بخواهی، کلی شعر روی دستم باد کرده…، کلی شعر که برای اپراتور میخوانم وقتی میگوید مشترک مورد نظرت خاموش است، کلی شعر که این بار من را بی خواب کرده اند…، کلی شعر که نمیدانم بدون گوش کردنشان
چگونه میخوابی؟!!

#علی_سلطانی

 

متنی از علی سلطانی

او به من قول داده بود
بهترین خاطراتمان را
در اردیبهشت رقم می زنیم!
حالا سی روز است
صدای قدم هایش را میشنوم
اردیبهشت را کمی معطل کنید
بگویید رفتن اش را به تاخیر بیاندازد
از صبح فکر میکنم
یک نفر پشت در است!

#علی_سلطانی

 

تکستی از علی سلطانی

این روزها انقدر به تو فکر میکنم
که خواب هایم از پیش تعیین شده است!
می آیی
دستم را میگیری
شهر را قدم میزنیم
سینما میرویم
قهوه مینوشیم
شعر میخوانیم
در نگاهم زل میزنی
میخواهم ببو…
که زنگ ساعت به صدا در می آید!
و من می مانم و رویایی که در طول روز رهایم نمیکند!

#علی_سلطانی


دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *