متن آهنگ هم مرگ علیرضا آذر
برای مطالعه بیوگرافی کامل علیرضا آذر کلیک کنید.
علیرضا آذر ، متن آهنگ هم مرگ علیرضا آذر
متن لیلی بنشین خاطره ها را رو کنر/ لب وا کن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست/بعد از من و جان کندن من نوبت توست
لیلی مگذار از دَمِ خود دود شوم/لیلی مپسند این همه نابود شوم
لیلی بنشین،سینه و سر آوردم/مجنونم و خونابِ جگر آوردم
مجنونم و خون در دهنم می رقصد/دستان جنون در دهنم می رقصد
مجنون تو هستم که فقط گوش کنی/بگذاری ام و باز فراموش کنی
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست/یک عاشقِ این گونه از این دست کجاست
تا اخم کنی دست به خنجر بزند/پلکی بزنی به سیم آخر یزند
تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود/تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود
اِی شعله به تن،خواهرِ نمرود بگو/دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو
آتش بزن این قافیه ها سوختنی ست/این شعرِ پُر از داغِ تو آتش زدنی ست
اَبیاتِ روانی شده را دور بریز/این دردِ جهانی شده را دور بریز
من را بگذار عشق زمین گیر کند/این زخمِ سراسیمه مرا پیر کند
این پِچ پِچه ها چیست،رهایم بکنید/مردم خبری نیست،رهایم بکنید
من را بگذارید که پامال شود/بازیچه ی اطفالِ کهنسال شود
من را بگذارید به پایان برسد/شاید لَت و پارَم به خیابان برسد
من را بگذارید بمیرد،به درَک/اصلا برود ایدز بگیرد،به درَک
من شاهدِ نابودی دنیای منم/باید بروم دست به کاری بزنم
حرفت همه جا هست،چه باید بکنم/با این همه بن بست چه باید بکنم
لیلی تو ندیدی که چه با من کردند/مردم چه بلاها به سَرم آوردند
من عشق شدم،مرا نمی فهمیدند/در شهرِ خودم مرا نمی فهمیدند
این دغدغه را تاب نمی آوردند/گاهی همگی مسخره ام می کردند
بعد از تو به دنیای دلم خندیدند/مردم به سراپای دلم خندیدند
در وادیِ من چشم چرانی کردند/در صحنِ حَرم تکه پرانی کردند
در خانه ی من عشق خدایی می کرد/بانوی هنر،هنرنمایی می کرد
من زیستنم قصه ی مردم شده است/یک تو،وسط زندگیم گم شده است
اوضاع خراب است،مراعات کنید/ته مانده ی آب است،مراعات کنید
از خاطره ها شکر گذارم،بروید/مالِ خودتان دار و ندارم،بروید
لیلی تو ندیدی که چه با من کردند/مردم چه بلاها به سرم آوردند
من از به جهان آمدنم دلگیرم/آماده کنید جوخه را،می میرم
در آینه یک مردِ شکسته ست هنوز/مرد است که از پا ننشسته ست هنوز
یک مرد که از چشمِ تو افتاد شکست/مرد است ولی خانه ات آباد،شکست
در جاده ی خود یک سگِ پاسوخته بود/لب بر لب و دندان به زبان دوخته بود
بر مسندِ آوار اگر جغد منم/باید که در این فاجعه پرپر بزنم
اما اگر این جغد به جایی برسد/دیوانه اگر به کدخدایی برسد
ته مانده ی یک مرد اگر برگردد/صادق،سگ ولگرد اگر برگردد
معشوق اگر زهر مهیا بکند/داود نباشد که دری وا بکند
این خاطره ی پیر به هم می ریزد/آرایش تصویر به هم می ریزد
اِی روح مرا تا به کجا می بری ام/دیوانه ی این سرابِ خاکستری ام
می سوزم و می میرم و جان می گیرم/با این همه هر بار زبان می گیرم
در خانه ی من پنجره ها می میرند/بر زیر و بمِ باغ،قلم می گیرند
این پنجره تصویرِ خیالی دارد/در خانه ی من مرگ تَوالی دارد
در خانه ی من سقف فرو ریختنی ست/آغاز نکن،این اَلَک آویختنی ست
بعد از تو جهانِ دگری ساخته ام/آتش به دهانِ خانه انداخته ام
بعد از تو خدا خانه نشینم نکند/دستانِ دعا بدتر از اینم نکند
من پای بدی های خودم می مانم/من پای بدی های تو هم می مانم
لیلی تو ندیدی که چه با من کردند/مردم چه بلاها به سرم آوردند
آواره ی آن چشمِ سیاهت شده ام/بیچاره ی آن طرز نگاهت شده ام
هر بار مرا می نگری می میرم/از کوچه ی ما می گذری می میرم
سوسو بزنی،این شهر چراغان شده است/چرخی بزنی،آینه بندان شده است
لب باز کنی،آتشی افروخته ای/حرفی بزنی،دهکده را سوخته ای
بد نیست شبی سر به جنونم بزنی/گاهی سَرکی به آسمانم بزنی
من را به گناهِ بی گناهی کُشتی/بانوی شکار،اشتباهی کُشتی
بانوی شکار،دست کم می گیری/من جان دهم آهسته،تو هم می میری
از مرگِ تو جز درد مگر می ماند/جز واژه ی برگرد مگر می ماند
این ها همه کم لطفیِ دنیاست عزیز/این شهر مرا با تو نمی خواست عزیز
دیوانه ام،از دست خودم سیر شدم/با هر کسِ همنامِ تو درگیر شدم
اِی تُف به جهانِ تا ابد غم بودن/اِی مرگ بر این ساعتِ بی هم بودن
یادش همه جا هست،خودش نوشِ شما/اِی ننگ بر و مرگ بر آغوشِ شما
شمشیر بر آن دست که بر گردنش است/لعنت به تَنی که در کنار تنش است
دست از شب و روز گریه بردار گلم/با پای خودم می روم این بار گلم
واااییی این دکلمه شاهکارههههههههه