انشا از این گوش میگیرد ازان گوش در میکند
چـقـدر مفـید بـود ؟

انشا درباره از این گوش می گیرد و از آن گوش در می‌ کند

enshaazinghoshmighirad vaazonghoshdarmikonad irnab ir انشا از این گوش میگیرد ازان گوش در میکند

انشا از این گوش میگیرد ازان گوش در میکند

اولین انشا اینجا قرار خواهد گرفت و اولین شاد درباره این موضوع که در صفحه ۳۲ کتاب نگارش دو در پایه یازدهم برای دانش آموزان ۱۷ ساله تعبیه شده است را اینجا به طور کامل به زودی همه شعار جمع آوری خواهیم کرد و دوستان عزیز لطفاً صبور باشند.

انشا اول درباره از این گوش می گیرد و از آن گوش به در می کند
در یکی از شهرهای ایران دختری زیبا به نام ترانه در کنار خانواده خود زندگی می‌کرد. این دختر به خاطر زیبایی خیره کننده‌ای که داشت همیشه همه فامیل و دوستهای درباره زیبایی و حرف می زدند.و این کار باعث مغرور تر شدن دختر میشد. دخترک برای اینکه خیلی دیده شود لباس های باز و آنچنانی میپوشید تا خیلی به چشم مردم و پسرها بیاید ( یک نوع عقده ای) در یکی از روزها دوستت ترانه به او یک صفحه مجازی معرفی کرد و گفت اگر تو عکسهای را در صفحه های مجازی گذاری بیشتر معروف می شوی.

و به این گونه بود که مخ ترانه را خورد و او را از راه به در کرد.

مادر ترانه که موضوع را فهمید سعی کرد دخترک را قانع کند و به او بفهماند که این کارها عاقبت خوبی ندارد ولی ترانه به حرف های مادرش گوش نمی داد و از این گوش می گرفت و از آن گوش به در می کرد.

روزها می گذاشت و ترانه در فضاهای مجازی بیشتر معروف می شد و هر پسری که به او درخواست دوستی میداد ترانه درخواست آن را رد نمی کرده و با همه آنها دوست می شد.هر یک از دوستای پسرش از او یک نوع مدل عکس می خواستند و چون ترانه چشمهای کور شده بود در هر مدل و با هر لباسی عکس می‌انداخت و برای پسرهایی که حتی آنها را کامل نمی شناخت می‌فرستاد.

و در این وسط مادر ترانه خیلی نگران او بود و همیشه او را نصیحت می‌کرد ولی ترانهی هیچ توجهی به حرف ها و نصیحت های مادرش نمی‌کرد.تا روزی که وقتی از خواب بیدار شد گوشی اش را به دست گرفت تا به صفحه های مجازی اش سری بزنند ولی با صحنه های خیلی بدی رو به رو شد همه عکسهای که با دوست های پسرش گرفته بود و هر مدل عکسی که به آنها فرستاده بود پخش شده بود و هر کسی یک حرف ناجوری زیر عکس به او گفته بودند. و به او لقب یک دختر خراب را داده بودند ترانه وقتی این را دید به این فکر کرد که کاش به حرف های مادرش گوش می داد و حرفهای او را از این گوش می گرفت از آن گوش به درد نمی کرد.


دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *