روضه علی اکبر
چـقـدر مفـید بـود ؟

روضه علی اکبر irnab ir روضه علی اکبر

سنگینی هجران دلم را می فشارد

وقتش شده اشکم چنان باران ببارد

سهمَم فراق است و فراغ است وفراغ است

تقویم دائم فصل هجران می شمارد

به زائری که با خودش جانِ مرا برد

گفتم برایم ذره ای تربت بیارد ….

در عشق ، آنکه واقعاً دنبالِ قرب است

دل را به دستِ صاحب دل می سپارد

چیزی نمی خواهم از آقایم همینکه

در روضه راهم داده مِنَت می گذارد ….

در آخرت لبخند میچیند یقیناً

هر کس که بذرِ گریه در دنیا بکارد

گفتند اشکم مرهمِ زخم حسین است

ای کاش اشکم تا دَم مرگم ببارد ….

*اون عالم میگه دیدم همۀ بدن هنوز زخمِ … آقاجان این زخم ها چگونه خوب میشه ؟؟ فرمود با اشکِ محبان … میگه روضه گرفتم ، همه گریه کردن … بعد از مدتی دیدم حضرت زخم هایِ بدنش خوب شده … اما یه زخم اصلاً خوب نشده … پرسیدم این زخم ، زخمِ چیست ؟؟ فرمودن زخمِ داغِ علی اکبرِ … داغِ علی جگرمُ سوراخ کرده ….*

از کودکی که روضه هایش را شنیدم

بیزارم از اسبی که نعلِ تازه دارد ……

*طوری به بدن جسارت کردن خودِ حضرت میگه ارباً اربا …. انقدر سوزناک بود ، دیدن هنوز به بدن نرسیده از اسب پیاده شد … دیگه با زانو میرفت جلو … یکی گفت کارِ حسین تمامِ … هی صدا میزد وَلدی …. امامِ صادق میگه هفت بار پشتِ سرِ هم بدونِ اینکه نفس قطع بشه هی میگفت ولدی … ولدی … ولدی ….رسید کنارِ بدن گفت ، خدا بِکشَد کُشندتُ …. صدا زد ابنِ سعد خدا داغِ جوونتو به دلت بزارِ … بینِ منُ و پیغمبر قطعِ رحم کردی … *

من که خود خضر رهم بر سر تو پیر شدم

وای بر حالِ دلِ مادرِ نیکو سیئَرت ….

حسین …. جان


دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *