شعر ناراحتم از یاسر قنبرلو|ناراحتم از چشم و ابرویت|شعر زیبا|اشعار یاسر قنبرلو
شعر ناراحتم از یاسر قنبرلو|ناراحتم از چشم و ابرویت|شعر زیبا|اشعار یاسر قنبرلو
ایرناب : این بار با شما هستیم با سری از اشعار یاسر قنبرلو با مطلع “ناراحتم از چشم و ابرویت” امیدواریم لذت ببرید.
شعر ناراحتم از یاسر قنبرلو
Yaserqanbarlou
ناراحتم از چشم و ابرویت
از ارتباط باد با مـویـت
از سینه ریزت از الـنگویت
ناراحتم! از من چه میخواهند!؟
*
ناراحتم… یاران ، سـَـران بودند
امـّـیدِ مــا ناباوران بودند
این دوستان ، سرلشگران بودند !!
در چادر دشمن چه میخواهند !؟
*
ناراحتم از خوب های بد
از تو ، از این یارانِ یک در صد
بی آنکه ربطی بینتان باشد !
ناراحتم از این همه بی ربط
*
شعر عاشقانه
*
من در خیابانی پر از خنده
هی اشک می ریزم به آینده
ناراحتم آقای راننده
ناراحتم … لطفا صدای ضبط …
*
پروانه بودم شمع را دیدم
در شعله ، قلع و قمع را دیدم
تنهاییِ در جمع را دیدم
دیگر بس است این عشق آزاری
*
در خاکِ مطلوبت چه چیزی کاشت ؟
این دل که جز حسرت به دل نگـذاشت
تو دوستش داری و خواهی داشت
اما خودت را دوست تر داری !
*
ناراحتم از ناتوان بودن
سخت است مال ِ دیگران بودن
دنبال چیزی لای نان بودن
اینگونه من شاعر نخواهم شد …
*
عشق آنچـه در ذهـنـت کشیدی نیست
روحم شبیه آنچه دیدی نیست
زحمت نکش لطفا! امیدی نیست
من دیگر آن یاسر نخواهم شد …
*
ناراحت از محدوده ی قرمز
می گِریم از رود ارس تا دز
این اشک ها … این اشک ها هرگز
از مردی ما کم نخواهد کرد
*
من در خیابانی پر از خنده
هی اشک می ریزم به آینده
ناراحتم آقای راننده
اما صدا را کم نخواهد کرد …
اما صدا را کم نخواهد کرد …
***
شعر زیبا “یاسر قنبرلو“
***
[…] […]